پسرک شیطون
سلام بر عشق مامان و بابا
علی اکبر ،جیگر مامان روز جمعه فضولی کردی و از یک لحضه غفلت من و بابا سواستفاده کردی و رفتی ببینی این نور ابی و زرد مال چیه که دیدن همان و سوختن انگشتهای کوچولو و جیغ کشیدن همان
خلاصه من در آشپزخونه بودم ناگهان با صدای جیغ شما در بغل بابایی متوجه قرمزی کف دستت شدم و دیدم که واویلا دست پسرم سوخته با زدن پماد سوختگی قرمزی کمتر شد و دیدیم که سه انگشت دست راستت تاول زده . شما هم خیلی گریه کردی الهی فدای کنجکاویت بشم.
خداروشکر الان که این پست رو برات میزارم بعد از چهار روز تاولها خوابیده و بهتر شده اما شما هنوز هم وقتی تو اتاق تنها باشی میری سمت بخاری و هر چه قدر که من میگم جیزه فقط میخندی
قربون خندیدنت برم *مواظب باش *
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی