امان از این ویروس های لعنتی
سلام بر علی اکبر جونم
چند وقتیه که خاله بازنشسته شده و حال و احوالش خوب نیست برای همین از این به بعد من میخوام برات بنویسم جیگری مامان.
جونم برات بگه که روز عید قربان قرار بود برویم آهو و از شب حسابی گریه کردی و مسافرت رو کنسل کردیم. روزهای بعد هم حالت خوب نبود و سرفه و آبریزش بینی و گلودرد. دو باری بردیمت دکتر و هر بار دکتر یه سری دارو به شما می داد ولی حال شما بهتر نشد که نشد.
دوشنبه 13 آبان ماه تب شدیدی داشتی و حتی تب سنج تب 40 درجه رو نشون می داد و من و بابایی رو حسابی نگران کرد. صبح اون روز با باباحاجی رفتیم دکتر و باز هم با یه سری دارو برگشتیم خونه و باز هم داروهای جدید به شما دادند.
صبح روز سه شنبه بعد از تب شدید با مامان جون سیما و مریم رفتیم دکتر و این بار رفتیم درمانگاه سر خیابون و. خانوم دکتر گفت دارویی که دیروز دکتر بهت داده برای کودکان بالای 2 ساله و داروهات رو عوض کرد. شب باز هم تب داشتی و خاله جونی هم اومد خونه ما و تا صبح بیدار بودیم و با عرق کاسنی و پاشویه تبت رو کنترل کردیم.
القصه اینکه بعد از سه روز تب شدید عصر پنجشنبه دونه های قرمز رنگی رو روی صورت وشکم و کمر و پاهات دیدیم و بهت خاکشیر دادیم و شب رفتیم هیات که اونجا هم شما حسابی بیتابی می کردی. فرداش دونه های قرمز رنگ بیشتر شدندولی دکترت نبود و تا شنبه صبر کردیم که بریم پیش خانوم دکتر.
بماند که تا صبح شنبه فکر می کردیم خدایی نکرده سرخک داری و با توجه به اینکه خاله ای هم باردار بود خیلی خیلی نگران بودیم. روز شنبه خانوم دکتر گفت که اسم مریضی شما روئوزا هست و یه بیماری غیر واگیردار هست و ویروس آن ویروس مولد تبخال می باشد و یه پماد داد و وقتی مالیدیم دونه های قرمز هم برطرف شدد و الحمدلله حال شما هم بهتر شده و فقط گلوت هنوز درد می کنه.
خدای مهربون بحق این روزهای عزیز و بحق دردنه امام حسین (ع) همه مریض ها خصوصاً نی نی ها رو شفای عاجل عنایت بفرما.
الهی آمین