علی اکبر جانعلی اکبر جان، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

علی اکبر یادگار امام حسین (ع)

پانزده روزگی

سلام دلبرک خاله پانزده روزگیت مبارک انشاالله 150 ساله بشی. به سلامتی چند روز آخر تعطیلات رو از خونه اومدی بیرون با مامان و بابا رفتید عید دیدنی مامان جون سیما و عموتقی و عمه نرگس و بچه هاش و عموحسن کلی هم عیدی گرفتی. عمه معصومه ات هم از مسافرت اومدند و برات سوغاتی یه لباس خوشگل آوردند که چراغداره و خیلی بامزه هست. خونه خاله معصومه مامان هم رفتی و حمیدرضا و زهرا هم کلی باهات بازی کردند و البته شما خیلی کوچولویی و طاقت نداری زیاد توی سرو صدا باشی و دیشب که از خونه خاله جون رفتید خونه مامان گفت توی راه خیلی گریه کردی و اذیت شدی. الهی خاله دورت بگرده. امروز صبح هم با مامان جون و مامان رفتید خانه سلامت محل و چکاپ شدید و خدا ر...
15 فروردين 1392

اول سخن

سلام  من خاله علی اکبر جونم هستم. از امروز به یادگار برای دلبرکم می نویسم و این وبلاگ رو به خواهر مهربونم تقدیم می کنم.   عزیز دل خاله علی اکبر روز یک فروردین ماه سال 1392 ساعت 13 در لحظات اذان ظهر پاهای کوچولوش رو به دنیا گذاشت و به روی دنیا چشم گشود.   خاله جونی عجله کردی و 6 روز زودتر به دنیا اومدی و خاله موقع تولدت تهران نبود ولی مامان جون و باباجون پیش مامان محبوبه بودند. بعد از سال تحویل مامانیت رفت خونه مامان سیما عیددیدنی و بعد هم خونه عمومحمدعلی بابا و شب ساعت یک مامان کیسه آبش پاره میشه و به مامان جون خبر میده و میرن بیمارستان هدایت و بعد از 12 ساعت انتظار و کلی دعا و گریه مامان جون و با...
14 فروردين 1392