علی اکبر جانعلی اکبر جان، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

علی اکبر یادگار امام حسین (ع)

اول سخن

1392/1/14 8:57
نویسنده : مامان محبوبه
232 بازدید
اشتراک گذاری

سلام 

من خاله علی اکبر جونم هستم.

از امروز به یادگار برای دلبرکم می نویسم و این وبلاگ رو به خواهر مهربونم تقدیم می کنم.لبخند

 

niniweblog.comعزیز دل خاله علی اکبر روز یک فروردین ماه سال 1392 ساعت 13 در لحظات اذان ظهر پاهای کوچولوش رو به دنیا گذاشت و به روی دنیا چشم گشود.niniweblog.com

 

علی اکبر ناز نازی

خاله جونی عجله کردی و 6 روز زودتر به دنیا اومدی و خاله موقع تولدت تهران نبود ولی مامان جون و باباجون پیش مامان محبوبه بودند. بعد از سال تحویل مامانیت رفت خونه مامان سیما عیددیدنی و بعد هم خونه عمومحمدعلی بابا و شب ساعت یک مامان کیسه آبش پاره میشه و به مامان جون خبر میده و میرن بیمارستان هدایت و بعد از 12 ساعت انتظار و کلی دعا و گریه مامان جون و باباجون بدنیا اومدی.

خدا رو شکر مامانیت خیلی قوی بود و از بین 25 نوزادی که اون روز بدنیا اومدند فقط شما به روش طبیعی متولد شدیniniweblog.com . آبجی گلم بهت تبریک می گم انشاالله زیر سایه شما و باباحسین بزرگ بشه و روزی دار باشه عشق خاله.

شما همون شب اول فروردین ساعت 10 از بیمارستان مرخص شدید و رفتید خونه مامان جون. مامان جون خونه خودشون هم برات تخت خریدهniniweblog.com و زندگی شیرین با اولین نوه شروع شد.

روز سوم فروردین من و عمو ابوالفضلی از مسافرت اومدیم و شما رفته بودید برای زدن واکسن بدو تولد که روز تولد نزده بودید و من عکس شما رو توی دوربین دیدم و دلم یه ذره شده بود برای در آغوش کشیدنت و ظهر که از بیمارستان اومدید باباجون با کلی ذوق و شوق شما رو به من نشون دادniniweblog.com و خیلی خیلی ناز و آروم بودی فقط دستت رو که واکسن زده بودند درد می کرد و تکون نمی دادی.

بسیار روزهای خوبی بود و شکر خدا من هم توی تعطیلات نوروزی بودم و روزها پیش شما بودم و کلی هم مهمون خونه مامان جون می اومد و خیلی خیلی خوش گذشت.

پسرخاله و پسرعمو مامان یا همون دایی حمیدرضا (چون شما دایی نداری بهش می گی دایی) هم از مشهد اومد و کلی از دیدنت ذوق زده شد niniweblog.comو برات سوغاتی هم آورده بود و با مامانش اینا نرفته بود عیددیدنی فقط بخاطر اینکه با شما بازی کنه.

 

niniweblog.com

شما یه موهبت و هدیه از طرف امام رضا (ع) و حضرت علی اکبری وقتی مامانی بعد از سونوی سه ماهه دوم متوجه مشکل شما شد سپردت به امام هشتم به ضامن آهو. اون ایام مصادف با دهه اول محرم هم بود و کلی توی هیات برات دعا کردیم و وقتی فهمیدیم که مشکل بکلی مرتفع شده خیلی خوشحال شدیم و خدا رو شکر کردیم.niniweblog.com

خاله جونی خیلی برامون عزیزی و به اندازه همه ی آسمونا و ستاره هاش دوستت داریمniniweblog.com. از خدا می خوام که سرباز شجاع و مومن امام زمان باشی و در رکاب آقا برای برقراری صلح دلاوری کنی بحق جوون رعنای امام حسین (ع)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مامان سارا
14 فروردین 92 15:00
وااااااااااااااااااااااای عزیزم ، مبارک باشه فرشته کوچولوتو زمینی شد.
ایشاا... زیر سایه پدر و مادرش و بیمه امام حسین (ع) 120 ساله بشه


ممنون عزیزم مرسی از دعای قشنگت.
ممنون از اینکه به ما سر زدی بازم بیا پیشمون.


نرگس مامان باران
24 فروردین 92 17:20
سلام عزیزم سال نو مبارک دخمل من باران مظفری تو جشنواره عکس آتلیه سها شرکت کرده ممنون میشم اگه به وبلاگمون بیایی و به لینک مستقیم آتلیه بروید و امتیاز 5 رو بهش بدید خیلی وقتتون رو نمیگیره با تشکر
دايى حميدرضا
22 آذر 93 17:19
خوشگل فدات