علی اکبر جانعلی اکبر جان، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

علی اکبر یادگار امام حسین (ع)

اولین زیارت، اولین سفر

1392/2/21 10:13
نویسنده : مامان محبوبه
401 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بر پسملی قشنگ خاله

روز چهارشنبه بابا حسین مرخصی گرفته بود و صبح زود با مامان جون و باباجونی راهی اولین سفرت شدی. اولین مقصد سفر هم شهر مقدس قم و زیارت حضرت معصومه (س) کریمه اهل بیت بود. انشاالله همیشه بخوشی و سلامتی بری زیارت و زیارت خونه خدا و پیامبر (ص) و ائمه اطهار نصیب و روزی شما بشه.

 

بعد از زیارت هم رفتید زیارت اهل قبور و تا ساعت 11 قم بودید .

 

1بعد راهی آهو روستای دوست داشتنیمون شدید و ناهار خونه عمومحسن جونی بودید0274.gif و دختر های عمو محسن هم عاشقت شده بودند و حسابی تحویلت می گرفتند.

روز پنجشنبه هم زهرا اینا هم اومدند آهو و یه سر هم رفتید خونه اونا و ناهار هم زنعم آش با سبزی صحرایی درست کرده بود که مامان محبوبه عاشقشه.0292.gif

 

1

خونه مامان جون سیما. روی نرده های بالکن

1

کنار چراغ علاء الدین مامان جون سیما

عصر هم با مامان جون اینا رفتید سر مزار برای اهل قبور و مادر خدیجه و بابا رمضون فاتحه خوندید و از اونجا هم رفتید خونه عمه خدمه بابا حسین. عمه جون خیلی از دیدن شما خوشحال شدند و چون همنام برادرشون هم هستی بسیار بسیار خوشحال شدند و مامان محبوبه می گفت کلی هم گریه کردند و دلشون برای بابا علی اکبر جونت تنگ شده بود خدا بابا جونیت رو بیامرزه و نگهدار عمه جونی باشه.36_4_16.gif

ساعت 8:30 شب هم ما رسیدیم آهو و شما با مامان جون و دختر عموها و مامان محبوبه رفته بودید خونه دختر عمو مامان که از بانه جنس میاورند و در حال خرید بودید و شام هم همگی خونه عموحسن بودیم.

جمعه صبح رفتیم آشتیان و یه گشت کوتاهی زدیم و بعد هم همگی رفتیم مزرع نو خونه مامان و بابای عمو ابوالفضلی و اونجا با کمک مامان محبوبه یه آتلیه کوچولو درست کردیم و کلی ازت عکس انداختیم و عصر هم برگشتیم تهران.

1

1

1

1

ماشاالله خیلی پسری نانازی بودی و مامان و بابا رو خیلی اذیت نکردی و منم برات از قمصر گل محمدی آوردم و توی گل ها غلطوندیمت تا از آلرژی های بهار دور باشی انشاالله.

قربون خنده های نمکیت و لپای شیرینت بشه خاله

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)